باز باران بی ترانه
باز باران با تمام بی کسی های شبانه
میخورد بر مرد تنها میچکد بر فرش خانه
باز می آید صدای چک چک غم،باز ماتم
بی تبسم ، بی تکلم
زندگی اندر غم و اندوه و ناله
گاه عشق و گاه نفرت
گاه امید گاه حسرت
کاش می شد زندگی کرد عاشقانه ، دوستی کرد صادقانه
خوبی کرد بی بهانه ، بی توقع از زمانه .....................
نظرات شما عزیزان: